تبیان، دستیار زندگی

خلاصی از اوقات فراغتِ زندگی ماشینی

چه باید کرد تا انسان معاصر از ابتلاء به اوقات غافل کننده فراغت خلاصى یابد و مهیاى گذر از عقبه ها و گردنه هاى مهیب حیات کوتاه مدتش شود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
مدرن
امروزه، وسایل نقلیه مدرن و سریع السیر، مردم را بى احساس رنج سفر از یک گوشه جهان به اقصى نقاط عالم منتقل مى سازد. دستگاه هاى مدرن مخابراتى نیز ارتباطات را سهل نموده و انسان را از بسیارى رفت و آمدها بى نیاز ساخته است.

رشد ابزار تولید، اتوماسیون (خودکارشدن) کارخانه ها و ساخته شدن ماشین آلات بزرگ نیاز مؤسسات را به داشتن نیروى انسانى کم و کمتر نموده است.

زندگى ماشینى، محدود شدن سال هاى فعالیت به ۳۰ یا حداکثر ۴۰ سال و بالاخره عرضه انواع و اقسام اطعمه و اشربه آماده و بسته بندى شده، همگى در زمره عواملى هستند که باعث افزایش ایام و ساعاتى شده اند که به اوقات فراغت معروف است.

تاریخ جدید بشر که با رنسانس مغرب زمین آغاز شد، تاریخ جدایى انسان از دو امر جدى حیات بود. زیرا، آدمى از سویى به تبع این جریان- رنسانس- بى تاریخ، بى گذشته و بى بنیاد شد و از دیگر سو فاقد آینده اى روشن.

یعنى انسان، در این دوره تاریخى همه تلاش خویش را مصروف درک «حال» نمود. این رویگردانى از هویت دینى و معنوى و مورد تردید قرار گرفتن همه دریافت هاى گذشته ملت ها به وسیله اندیشمندان غربى موجب شد تا وجه‏ صرفا جسمانى دریافت هاى عقل تجربى و بالاخره «اصالت حال» وجه نظر انسان شود و بدین وسیله گذشته هاى خویش را با همه ویژگی هایش به دست فراموشى سپارد.

چشم پوشى از عالم ماوراء ماده و انکار عالم غیب نیز موجب بود تا این دو پاى عجول به جهان پس از مرگ با دیده تردید بنگرد. تردیدى که آینده را نیز از این موجود گرفت.

اوغات فراغت؛ فراغت از چیست؟

گفتیم که اوقات فراغت عارضه عصرى انسان است. انسانى که سرخود و رها در کویر برهوت طى طریق مى کند. حال باید پرسید که صاحبان کدام اندیشه و کدام تعریف از مرگ براى آدم اوقاتى را به عنوان «اوقات فراغت» قائلند!؟

فراغ از چه!؟ از رفتن!؟ از کشتن!؟ از مهیا شدن!؟ فراغت از سرنوشت محتوم پس از مرگ!؟ فراغت از دغدغه دهشتناک فرود پیک مرگ!؟ فراغت از ذکر، تسبیح و تهلیل!؟ فراغت از خود، هویت و حقیقت گرفتار آمده در طاق نسیان!؟ فراغت از خصم درونى «نفس»!؟ فراغت از خصم بیرونى «شیطان»!؟ فراغت از جوانى زودگذر و پیرى زودرس که بسرعت همه فرصتها رااز بین مى برد!؟ فراغت از تعلیم و تعلم اصول و فروعى که این مسافر را در رفتن به سر منزل مقصود یارى مى دهد!؟ فراغت از تحکیم بنیان عمل!؟ فراغت از تبیین مفاهیم اخلاقى که آدمى را مهیاى کسب معرفت مى کند!؟ فراغت از همه معارفى که پشت مردان مرد را در کسب این فضیلت خم مى سازد!؟ فراغت از بار بزرگى که آدمى بر دوش گرفته و باید به سر منزل برساند!؟

جا دارد تا از منادیان و مبشران «اوقات فراغت» و غنى سازان آن اوقات سؤال شود که آیا از آنچه گفته شد غفلت کرده اند یا مفروض خود را استغنا انسان از آن همه قرار داده اند!؟

آیا جز این است که نسخه هاى پرکننده اوقات فراغتى که مى پیچند در زمره بازیها و لهو و لعبى هستند که کودکان را مى فریبد و کودک صفتان را به هلاکت مى اندازد؟

به نظر مى رسد که «اوقات فراغت» را که محصول ابتلا انسان معاصر در فلک زدگى است ضرورت وجود آدمى فرض کرده اند که براى پر کردن آن برنامه ریزى مى کنند و گر نه مى بایست بر عکس عمل مى کردند.

چگونه از اوقات غافل کننده خلاص شویم؟

چه باید کرد تا انسان معاصر از ابتلاء به اوقات غافل کننده فراغت خلاصى یابد و مهیاى گذر از عقبه ها و گردنه هاى مهیب حیات کوتاه مدتش شود؟

انسان فارغ، فراموشکارى است که تصویر و سیاهه شهر دور دست آرمانى را از تیررس نگاه خویش دورساخته است و در میان ابتلائات زمان، جویاى اسبابى براى تحمل دوران غفلت خویش است.

ابتلاء مهلک غربزدگى و گسترش آن در میان ملل غیرغربى نیز خود موجب نشر آن مباحث در میان اینگونه اقوام شده است. بویژه تحصیلکردگان علوم جدید به هیچ روى از تبعات این آموخته ها در امان نبوده اند.

ضعف اعتقادات مذهبى و در حاشیه قرار گرفتن علوم دینى خود در قوام بخشیدن آن مباحث و رسمیت یافتن آنها در میان معلمان و مجریان امور فرهنگى و مدنى ملت هاى به اصطلاح امروز جهان‏ سومى مؤثر بوده است اگر نگارنده را متهم به بدبینى نفرمایند، عمل سردمداران استکبار و امپریالیسم نیز نقش بسزایى در ایجاد وضعیت درهم ریخته فرهنگى و مدنى مردم جهان داشته است.

انواع و اقسام وسایل سرگرم کننده- که به اقتضاى زیستن در عالم غربى حاصل آمده اند- همچون تلویزیون، ماهواره، ویدئو و انواع و اقسام بازی ها که با عنوان فنون ورزشى امکان سرگرم کردن این انسان را فراهم مى آورند. همان که راز پنهان همه برنامه هاى ورزشى و همه محصولات کمپانیهاى فیلم سازى است. «غافل ساختن عموم از آنچه در پنهان مى گذرد.»

حال اگر هوشیارى در صفحه ذهن و قلب جوانان خانه کند، خطرات بسیارى براى قدرت هاى استکبارى به وجود خواهد آورد پس چه بهتر که با انواع و اقسام وسایل، ابزار و راههاى ایجاد غفلت سدى در مقابل هوشیارى سیاسى و فرهنگى ایجاد شود. تعمق و غور در این مساله روشن مى سازد که طرح موضوع «اوقات فراغت» و گفت وگو درباره «نحوه پر کردن این اوقات» از سویى به نوع تفکرى بر مى گردد که بر جهان امروز مستولى شده و انسان را در مدار تنگ دنیا و دنیامدارى اسیر ساخته است و از دیگر سو به مجموعه عوامل سیاسى و اقتصادى بر مى گردد که به سبب جایگیر شدن آن تعاریف و علمى شدن آنها سعى در استفاده از این وضع دارند تا انواع اطعمه، اشربه و البسه خود را به فروش رسانده و سیطره سیاسى خود را نیز گسترش دهند.

سالهاست که همگى از بحرانى دم مى زنیم که اساس اخلاق و زندگى مردم را به خطر انداخته است.

آیا هیچ پرسیده ایم که این بحران از میان کدام بستر برخاسته است؟
مگر نه این است که بحران، محصول طبیعى درگیرى نیروهاى متناقض است؟
آیا هیچ پرسیده ایم که میان آنچه براى انسانها عرضه مى کنیم و خاستگاه نهاد آدمى چه نسبتى وجود دارد!؟
آیا هیچ پرسیده ایم که این همه دستورالعملهاى اجتماعى و اخلاقى و … را از میان کدام منابع و با کدامین مبانى استخراج کرده ایم!؟
آیا اینها در جایى انسان را با خود و با فرایند حاصله از تناقض و کشمکش نیروها درگیر نمى سازد!؟

پس چگونه است که خود از بحران دم مى زنیم و در همان حال عاملى براى بسط بحرانها مى شویم باید توجه کرد که بحران مخربى که بسیارى از مناسبات مادى و فرهنگى ملتهاى مسلمان را در برگرفته ناشى از خلاء مطالعات فرهنگى است. هیهات که برنامه ریزان، سیاستگذاران و مجریان پیش از مطالعه فراگیر درباره مسایل نظرى و فرهنگى و کشف رابطه میان اعمال و مناسبات خرد و کلان و در باب سابقه تاریخى موضوعات، برنامه هاى اجرایى را تدوین نموده و امر به اجراء داده اند.

هشدار که تا غول بیابان نفریبد به سرابت‏.


منبع:
"اوقات فراغت، عارضه بزرگ جوامع بشرى در عصر حاضر" یادداشت اسماعیل شفیعی سروستانی، مدیر موسسه موعود/پایگاه خبری تحلیلی طلیعه
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.