تلألو پنج گنج در کلام امام محمد باقر (علیه السلام)
5 گمشدهی زندگی بشر امروز !
تلألو پنج گنج در کلام امام محمد باقر (علیه السلام)
در حدیث، امام محمد باقر (علیه السلام) خطاب به جابر بن یزید جُعفی میفرمایند: «ای جابر! أُوصِیكَ بِخَمْسٍ: تو را به پنج چیز وصیت میکنم... إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِم: اگر مورد ستم قرار گرفتی، ستم نکن... وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ: اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن... وَ إِنْ كُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ: اگر تو را تکذیب کردند، خشم نگیر... وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَح: اگر تو را ستایش کردند، دلخوش نشو... وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ وَ فَكِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیك: و اگر تو را سرزنش کردند، دلگیر مشو... بلکه درباره آنچه گفتند فکر کن (اگر دیدی آنچه میگویند راست است، خود را اصلاح کن و اگر دیدی درست نیست، پس بدان که خود را مدیون تو کردند و برای جبران این دِین، از ثوابهای او به تو میدهند و از گناهان تو کم کرده، در نامه اعمال او قرار میدهند)».[2]و به راستی که این پنج گنج گمشده زندگی بشر امروز است. چه اینکه همه دردها از عدم تعادل در زندگی است و این پنج وصیت، تعادل بخشِ عقل و احساس آدمی است. آن کس که بتواند این دو بالِ پرواز را خوب پرورش دهد، در حرکت به سوی کمال و آرامش جاودانی کامیاب خواهد بود.
اى جابر! همان روزىِ اندك خدا را براى خود بسیار شمار، تا از عهده شكرش به درآیى و طاعت بسیار خود از خدا را كم بشمار تا از این راه بر نفْس خرده گیرى (آن را زبون سازى) و خود را در معرض عفو و گذشت [خداوند] قرار دهى. شرّ موجود را به وسیله دانش و معرفت موجود، از خودت دور گردان و دانش موجود را به وسیله عمل خالص، به كار بند و در عمل خالصى كه انجام مى دهى خودت را با بیدارى و هوشیارى تمام، از غفلت بزرگ نگه دار و بیدارى كامل را با ترس صادقانه [از خدا] به دست آر و با راهنمایى خرد، خودت را از خطر هوس نگه دار و هنگام غالب آمدن هوس، با ارشاد خواهى از دانش، درنگ كن و اعمال خالص را براى روز پاداش نگه دار.
به ریسمان آویخته الهی چنگ بزنیم...
به راستی که امروز، روزگار سرگردانی است. چه بسیار آدمیانی که در گمراهی میتازند و از میان اندک پیروانِ طریقتِ حق نیز چه بسیار انسانهایی که زخمِ زبانهای دیگران را تاب نمیآورند و احساس سرشکستگی میکنند. حال آنکه امام محمد باقر (علیه السلام) پس از بیان آن وصیتهای پنج گانه، کلام خود را این چنین ادامه دادند: «وَ اعْلَمْ بِأَنَّكَ لَا تَكُونُ لَنَا وَلِیّا... و ای جابر! بِدان و آگاه باش كه تو، دوست ما نخواهى بود، مگر آنگاه كه اگر همه آنانی که همخون تو هستند، بر ضدّ تو هم صدا شوند و بگویند که «تو مرد بدى هستى» مایه اندوه تو نشود و اگر همه بگویند که «تو مرد خوبى هستى»، این سخن تو را دلخوش نسازد. بلكه خود را با آنچه در كتاب خداست بِسَنج، اگر دیدى پوینده راهِ قرآن هستى، از آنچه پرهیز داده است مى پرهیزى، به آنچه ترغیب كرده است راغب و مشتاقی و از آنچه ترسانده است هراس داری، پس استوار و خوشنود باش؛ زیرا آنچه از بدی و زشتی درباره تو گفته شده است، ضرر و زیانى به تو نمىرساند. اما اگر دیدى از قرآن دوری و جدایى، دیگر چرا باید خودت را بفریبى؟!»امان از هوایِ نفس
هر کس که در اوضاع نابسامان بشر بنگرد، بر این نکته واقف خواهد شد که جامعه هر چند در ظواهر امر، رو به تکامل است، اما در اخلاق و در انسانیت و معنویت، در حال مسخ شدن است. زندگی بخش عظیمی از فرزندان آدم، امروزه خلاصه در این است که چگونه «بهتر بخورند» و «بهتر بیاشامند» و «بهتر بخوابند» و «بیشتر لذت ببرند». هدف تنها در همین چهار گزینه است و لاغیر! و این همان سقوط است.و ای جابر! بِدان و آگاه باش كه تو، دوست ما نخواهى بود، مگر آنگاه كه اگر همه آنانی که همخون تو هستند، بر ضدّ تو هم صدا شوند و بگویند که «تو مرد بدى هستى» مایه اندوه تو نشود و اگر همه بگویند که «تو مرد خوبى هستى»، این سخن تو را دلخوش نسازد. بلكه خود را با آنچه در كتاب خداست بِسَنج، اگر دیدى پوینده راهِ قرآن هستى، از آنچه پرهیز داده است مى پرهیزى، به آنچه ترغیب كرده است راغب و مشتاقی و از آنچه ترسانده است هراس داری، پس استوار و خوشنود باش؛ زیرا آنچه از بدی و زشتی درباره تو گفته شده است، ضرر و زیانى به تو نمىرساند. اما اگر دیدى از قرآن دوری و جدایى، دیگر چرا باید خودت را بفریبى؟!
انسانی که قرار بود از ملائکه والاتر و بالاتر رود، اکنون به نقطهای رسیده که با حیوانات، مسابقهی لذت و شهوت میدهد! این حال و روز جامعه بشری است. لیکن آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، برای خروج از این منجلاب باید بکوشند. آنچنان که امام در ادامه سخن خود فرمودند: «به راستى كه مؤمن همواره در حالِ مبارزه با نَفسِ خویش است، تا بر هوا و هوسِ آن چیره آید؛ یك بار او نَفسِ خود را از كجى و انحراف به راستى مىآورد و به خاطر محبّت به خدا، با هواى نفس مخالفت مىورزد و یك بار هم نفسش او را بر زمین مىافكند و در نتیجه، پیرو هوس آن مىگردد. اما خداوند دستش را مىگیرد و بلند مىشود و خداوند لغزش او را مىبخشد و مؤمن به خود مىآید و به توبه و ترس از خدا پناه مىبرد و بر اثر افزایش ترسش [از خدا] بر بینش و معرفت او افزوده میگردد. دلیلش هم این است كه خداوند مىفرماید: «در حقیقت، كسانى كه تقوا دارند، چون وسوسه اى از جانب شیطان بدیشان رسد، [خدا را] به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند»...
کفران نعمت به زودی بسیاری را نابود خواهد کرد
این درد، درد بزرگی است، که آدمی هیچ گاه از دنیا سیر نمیشود. بلکه لحظه به لحظه عطش او به دنیا بیشتر میشود، تا جایی که خود از این همه تشنگی خسته میگردد. و چه بسا در آن لحظه، راه بازگشتی نیابد. حرص و آز، چنان برخی را از درون تُهی کرده است، که در برابر خدای خود طلبکارانه رفتار میکنند. گویی آنان خدا را آفریده اند و خدا مخلوق و مدیون آنان است! چنین افرادی که غرق در کفران نعمت اند، به زودیِ زود در گردابی که در آن گرفتار شده اند، هلاک خواهند شد و این سرنوشت در انتظار بسیاری از بنی آدم خواهد بود. اما راه نجات چیست؟کلام گهربار امام محمدباقر –علیه السلام- که فرمودند: «اى جابر! همان روزىِ اندك خدا را براى خود بسیار شمار، تا از عهده شكرش به درآیى و طاعت بسیار خود از خدا را كم بشمار تا از این راه بر نفْس خرده گیرى (آن را زبون سازى) و خود را در معرض عفو و گذشت [خداوند] قرار دهى. شرّ موجود را به وسیله دانش و معرفت موجود، از خودت دور گردان و دانش موجود را به وسیله عمل خالص، به كار بند و در عمل خالصى كه انجام مى دهى خودت را با بیدارى و هوشیارى تمام، از غفلت بزرگ نگه دار و بیدارى كامل را با ترس صادقانه [از خدا] به دست آر و با راهنمایى خرد، خودت را از خطر هوس نگه دار و هنگام غالب آمدن هوس، با ارشاد خواهى از دانش، درنگ كن و اعمال خالص را براى روز پاداش نگه دار.»
به امید تحققِ وعده خدا در ظهور قائم آل محمد و با آرزوی نجات و رستگاری برای همه حقجویانِ عالم...
پی نوشت ها:
[1]. آل عمران: 103
[2]. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بیروت، 1404 هجرى قمری، ج 75، ص 162
حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1404 هجرى قمری، ص 284.