تبیان، دستیار زندگی
آثار تربیتی نهضت امام حسین (ع) چه بود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار تربیتی نهضت امام حسین (علیه السلام)

آثار تربیتی نهضت امام حسین (ع) چه بود؟

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
امام حسین،روز عاشورا

پاسخ:

نهضت امام حسین(ع)طوفانى بود كه غبارها، تیرگى ها و پیرایه هاى جامعه آن روز را در نوردید و بسیارى از رفتارهاى پست مردم آن روزگار را به چالش كشید. چشم اندازى كوتاه به برخى از این دگرگونى ها، با رویكرد تربیتى، از نمونه هاى زیر نشان دارند. پیشتر یادآورى مى شود كه پیامدهاى تربیتى در هر دو گستره خرد و كلان جامعه مورد توجه قرار گرفته است.

1. به نمایش گذاردن شكیبایى و پایدارى در برترین و بالاترین شكل ممكن: امام حسین(ع)، در رسانیدن پیام حق و نبرد با باطل، قهرمانانه، شدیدترین آزمایش روزگار را بر دوش كشید و در راه آن، پایدارى وصف ناپذیرى را از خود نمایان ساخت. شگفت آن كه در كشاكش این همه سختى و فشار، سپاس از خداوند، زمزمه دل و زبانش بود) 1 (. بدین سان آن حضرت(ع)اسوه شكیبایى در همیشه تاریخ است.

2. آزادگى، ظلم ستیزى و سازش ناپذیرى در برابر بیدادگرى قلدرى و استبداد، به ویژه آن گاه كه پایه و كیان اسلام را نشانه گرفته است، چرا كه در این صورت دیگر تقیه روا نمى باشد( 2 ).

3. شجاعت ورزى و بركنار نهادن ویژگى ناشایست ترس.

4. تصمیم برگشت ناپذیر براى رهایى مردم از مسیرى كه به كیفر الهى مى انجامد( 3 ).

5. دلسوزى حتى براى دشمن: امام حسین (ع)در تلاش براى رهایى مردم از گرداب گمراهى و فرمانروایى نا به حق اموى، نه تنها در اندیشه مردم عادى یا دوستان و آشنایان خود بود بلكه به همان اندازه براى دشمن نیز دل مى سوزانید. درست به همین دلیل بود كه حتى بر چهره نگون بختى كه براى كشتن و بریدن سر مقدس او آمده بود، تبسم فرمود و سپس او را اندرز داد(4)

6. آموزه از خود گذشتگى در نهضت حسینى: حضرت ابوالفضل(ع)، همچون پدر بزرگوارش امیر المؤمنین(ع)كه خود را فدایى پیامبر(ص) قرار مى داد، خویش را فداى برادر كرد و آن حضرت(ع)را بر خود مقدم داشت. یارى رسانى او به برادر تا آن اندازه بود كه به هنگام وارد شدن بر رود فرات، آب نیاشامید و خطاب به نفس خود فرمود: «عباس تو آب بخورى در حالى كه حسین(ع) و اهل بیت و یارانش تشنه باشند». آن گاه تشنه، از رودخانه دور شد. تاریخ، فداكارى اینچنین دیگر بار در سینه خود ثبت نكرده است(5).

7. پیشبرد نهضت با ساز و كارى صد در صد طبیعى و عادى: نمونه هاى از این رویكرد در نهضت حسینى عبارتند از: 7- 1. حركت از راه هاى عادى و نه بیراهه، در طول مسیر خود(6). 7- 2. نپذیرفتن امدادهاى غیبى در یارى رسانى به وى(7). 7- 3. جوانمردى در جلوگیرى دشمن از یورش به خیمه ها: گفتار حضرت(ع)در این باره چنین است: «اى پیروان خاندان ابوسفیان، واى بر شما اگر دین ندارید و از روز واپسین نمى هراسید، دست كم در دنیاى خود آزاد مرد باشید. اگر به گمان خود عرب هستید، پس به ویژگى هاى نژادى خود) غیرت (بازگردید»(8). 7- 4. فرصت دهى به طرفداران خود به انتخابى آزاد در همراهى حضرت(ع): امام حسین(ع)در بخش هاى گوناگونى از نهضت به ویژه در مراحلى كه كفه گزینه در گیرى منتهى به شهادت سنگینى مى كند، به اهل بیت(ع) و یاران خود گوشزد مى نماید و به گونه اى جدى، پس از اعلام خوشنودى قلبى خود، از آنان مى خواهد كه راه پیموده شده را در پیش گرفته و به وطن خود بازگردند. دو نمونه از برخورد این گونه امام حسین(ع) به قرار زیر مى باشد. 7- 1- 4. امام حسین(ع)در طول مسیر، در منزل «ثعلبیه» و به دنبال آن در منزل «زباله»، آن گاه كه خبر شهادت «مسلم بن عقیل» و «هانى بن عروه» و نیز خبر شهادت «عبد الله بن یقطر» برادر رضاعى خود را شنید و احساس نمود دعوت كنندگان و شیعیان كوفى از یارى آنها دست كشیده اند، به یاران و همراهان خود روى كرده و فرمود: «خبر غم انگیزى به ما رسیده است و آن این كه مسلم بن عقیل و هانى بن عروه و عبد الله بن یقطر كشته شده اند. اینك آشكار شد ك شیعیان كوفى از یارى ما دست كشیده اند بنابراین، آنان كه در چنین شرایطى نمى خواهند همراه ما بمانند از همینجا مى توانند برگردند و هیچ گونه باكى بر آنها نیست و ما بیعت خود را از گردن آنان برداشتیم»(9). 7- 2- 4. شام تاسوعا، یعنى شب پیش از شهادت: شگفت انگیز آن كه امام

حسین(ع) ، سخنانى همانند آن چه گفته شد را در نیمه هاى شب به یاران و همراهان خود مى گوید و یادآور مى شود كه در این تاریكى شب كسى هم متوجه شخص جدا شونده نمى گردد یعنى فراهم كردن زمینه آزادانه ترین و طبیعى ترین انتخاب براى اشخاص. 8. فرصت دهى به مردم، دشمنان و حتى سرسخت ترین افراد اموى در شتاب نكردن به كشتار او و همراهان از راه پند و اندرزهاى مكرر. نمونه اى از این دست پندها به قرار زیر مى باشد: «مردم سخنان مرا بشنوید و در كشتنم شتاب نكنید تا آن چه وظیفه دارم به شما اندرز دهم. اگر انصاف دادید و گفتار مرا تصدیق نمودید كه در این صورت راه نیك بختى را پیموده اید و دیگر هیچ گونه بهانه و دستاویزى نخواهید داشت، ولى اگر نپذیرفتید: با هم مشورت كنید جوانب امر را نیك بسنجید تابه كارى دست نزنید كه براى شما پشیمانى به بار بیاورد. یار و مددكار من خداست. مردم نژاد و نسب مرا در نظر آورید و ببینید من كیستم. آنگاه خود را سرزنش كنید كه به جنگ چه كسى حاضر شده اید. از خود بپرسید و خوب بیندیشید آیا ریختن خون من بر شما حلال است؟ مگر من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ مگر جانشین و پسر عموى پیامبر) ص (، على ابن ابى طالب كه پیش از همه به آن حضرت) ص (ایمان آورد و دعوت او را تصدیق نمود، پدر من نبود؟»(10).

9. به خوارى تن ندادن و ثابت كردن این نكته كه مرگ باسرفرازى بهتر از زندگى با خوارى و سرافكندگى است: آن حضرت) ع (دراین باره فرمود: «به خدا سوگند، هرگز نه دست خوارى به سوى شما دراز خواهم كرد و نه همچون بردگان فرومایه فرار خواهم كرد»(11). نیز درباره نكته دوم فرمود: «من مرگ را جز نیك بختى و زندگى با ستمكاران را جز مایه رنج و دل آزردگى نمى دانم»(12). اینها همه از روشى نشان دارد كه امام حسین) ع (آن را براى خود و یارانش نقشبندى كرده بود و رویداد ناگوار كربلا در پرتو همین برجستگى هاى اخلاقى بود كه احساس دینى را در جامعه اسلامى نیرومند سازد و انرژى نوینى را در آن بگستراند.

10. نقاب افكنى از چهره دوگانه امویان كه در فرمانروایى ریاكارانه بر مردم به نام دین و باور آفرینى در مردم در مبارزه با بیدادگرى: امام حسین(ع) به مردم فهماند كه بیدادگرى را باید از میان برد، حتى اگر این ظلم از حكومتى سر بزندكه به نام دین فرمانروایى مى كند، زیرا حكومتى كه ظلم مى كند به دین پاى بند نیست(13).

11. سپاهیان را روى سخن خود قرار دادن، به جاى امان خواهى از آنان یا بیعت با یزید: اگر حسین(ع)مى خواست به وسیله جلب عواطف خود را رهایى بخشد، یكى از دو كار اخیر را مى توانست بكند، ولى هیچ كدام از آنها را انجام نداد بلكه روى سخن خود را متوجه سپاهیان نمود، سپاهیانى كه آن حضرت(ع)مى دانست مأمورند و از خود چندان اختیارى ندارند. امام(ع)چنین كرد تا حقیقتى را كه مى رفت جامعه اسلامى را تكان دهد، در عقل ها و اندیشه هاى آنان رسوخ دهد، زیرا وقتى اجتماع به خود خواهد آمد كه دیگر كار از كار گذشته است از این رو پیشاپیش مى خواست جامعه را بیدار سازد و آنان را به این حقیقت متوجه كند كه او و جوانان هاشمى، فرزندان همان پیامبرى مى باشند كه امویان به نام آئین او فرمانروایى مى كنند.

12. پدید آوردن احساس گناه و بیدارى وجدان در همه افراد كوتاهى كننده در یارى حسین(ع): از این پیامد كه بیشتر، پایان نهضت حسینى به دنبال داشت، به همه افرادى پیوسته است كه مى توانستند به یارى آن حضرت) ع (بشتابند، ولى چنین نكردند. آنان كه به امام حسین(ع)وعده یارى دادند، آنگاه از یارى او دست كشیدند، این احساس گناه دو جنبه داشت: از یك سو افراد گناهكار به پوشش دادن گناه خود واداشت و از دیگر سوى، موجب مى شد تا اشخاص مزبور، كینه و دشمنى كسانى را به دل گیرند كه سبب انجام گناه یاد شده بودند و این همان پدیده اى مى باشد كه پس از انقلاب امام حسین(ع)آشكارا در میان ملت مسلمان به چشم مى خورد، زیرا احساس گناه، بسیارى از جمعیت هاى اسلامى را به منظور جبران گناهان خود به كوشش واداشت و كینه

امویان را در دلهاى آنها شعله ورتر ساخت. این احساس گناه بعدها نیز تسكین نیافت بلكه یگانه راه فروكش كردن آن كینه ها را برپا خواستن بر ضد ستمگران تشخیص مى دادند. در حقیقت، كینه مزبور، به كانون جوشش قیام علیه بیدادگران در همیشه تاریخ تبدیل گردید.(14).

13. دگرگون سازى ویژگى هاى اخلاقى ناپسند شكل گرفته در مردم: بزرگان قبیله ها و پیشوایان دینى، در عصر امام حسین(ع) ، نوكران پول و مال بودند و وجدان و انسانیت خود را در برابر ثروت ناچیز دنیا مى فروختند. مردم عادى نیز، از آن رو ك حقوق و مقرریشان دست ستمگران و خودكامگان پست فطرت بود، در برابر آنان سر تسلیم و كرنش فرود مى آوردند. با آن كه رهبران دینى مى دانستند یزید چه اندازه پست و بى ارزش مى باشد، ولى در برابر او تسلیم شدند. سایر بزرگان و رهبران اجتماعى نیز براى دست یابى به اهداف دنیایى خود و نفوذ اجتماعى، به جامعه خود خیانت كرده و به بهاى بدبختى و خوارى اجتماع، با ستمگران همكارى مى نمودند و حتى به وجدان و شرف خود خیانت كرده، براى استوار سازى پایه هاى فرمانروائى بیدادگران، انواع دروغ ها را مى ساختند. برخى دیگر از مردم نیز با تظاهر به خدا شناسى، زهد و عبادت، تلاش مى كردند در پرتو آن لقمه چرب گیر بیاورند. شگفت آن كه همه این رفتارهاى ناشایست، در دید مردم، عادى جلوه مى كرد و موجب هیچ گونه انتقاد و اعتراضى نمى شد. خلاصه آن كه دستگاه فرمانروایى خودكامه اموى، براى مردم دو راه بیشتر جاى نگذاشته بود راه زندگى و دیگرى مرگ و از میان رفتن. امام حسین(ع)با تلخ ترین و غم انگیزترین شكل خود، راه دوم را برگزید و براى مردم خو گرفته به رفتارهاى كثیف یاد شده، چنین رویدادى باور كردنى نبود. راهكار امام حسین) ع (یعنى آن رفتار نیكو و شیوه انسانى وى، وجدان مسلمانان را به دشت تكان داد و از خواب گران غفلت و بى خبرى، بیدار ساخت تا صفحات نوین و سطور درخشنده درس اخلاقى را كه امام حسین) ع (در راه حفظ شرف، عقیده و زندگى آزادانه و پر افتخار، با خون خود نوشت، به نظاره بنشینند(15).

14. زنده كردن پیوستگى به باورهاى دینى به جاى پیوندهاى خویشاوندى و قبیلگى، بیدار كردن روح مبارزه در مسلمانان، به جاى روحیه تسلیم پذیرى، پیدایش توانائى در تشخیص مصالح دنیایى و به ویژه آخرتى در پرتو عزادارى در مصیبت امام حسین(ع) از سوى مردم، تقویت روحیه شهادت طلبى براى پاسدارى از ارزش هاى دینى نیز از جمله دستاوردهاى تربیتى نهضت امام حسین(ع) مى باشد كه به دلیل طولانى شدن پاسخ از توضیح آنها خوددارى مى شود.

15. نشان دادن راه آسیب ناپذیرى مسلمانان و سایر مردم در برابر راهكارهاى دشمن درانحراف جامعه: تطمیع سران و نخبگان، تهدید عموم مردم و تبلیغات، از شیوه هاى انحراف جامعه از سوى معاویه بود(16). امام حسین(ع) در رویارویى با عامل نخست تلاش كرد سطح شناخت و آگاهى جامعه را بالا ببرد و براى بى اثر سازى دو ماعل دیگر، ایمان و معنویت را فزونى بخشد.

16 . زنده كردن برپایى نماز به عنوان شاخص ترین دستور عملى دینى: از متن زیارت عاشورا كه آمده است: «اشهد انك قد اقمت الصلوه گواهى مى دهم كه تو(امام حسین(ع))نماز را به پا داشتى»، چنین بر مى آید كه اگر نهضت حسینى نبود، حتى برپایى نماز هم از جامعه مسلمانان رخت بر مى بست. خلاصه آن كه: رویداد جانگداز كربلا، وجدان دینى جامعه را بیدار نمود و دگرگونى تازه اى را پدید آورد كه در پرتو خود، جامعه اسلامى را به كلى تكان داد. انسان هاى آزاده را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت خود واداشت. روح مبازه را كه در جامعه اسلامى به خاموشى گرائیده بود، فروغى تازه بخشید و بالاخره به دل هاى مرده و پیكرهاى افسرده، حیاتى دوباره دمید تا آنان را به جنبش در آورد.---------------------------- پى نوشت ها:(1)

پى‏نوشت‏:

(1) 1. على نجاتى، قطعه اى از بهشت، ج 1، ص 579 و ج 2، ص 272، نقش، قم، 1383. 2. آیت الله محمد تقى مصباح یزدى، آذرخشى از آسمان كربلا، ص 109، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، قم، 1382. 3. على نجاتى، پیشین، ج 1، ص 566. 4. همان، ص 569. 5. همان، ص 489. 6. همان، ص 64. 7. همان. 8. همان، ج 2، ص 330. 9. محمد مهدى شمس الدین، ارزیابى انقلاب حسین (ع) از دیدگاه جدید، ترجمه مهدى پیشوایى، ص 297، دار التبلیغ اسلامى، قم، بى تا. 10. همان، ص 322- 323. 11. همان، ص 327. 12. همان، ص 362. 13. همان، ص 328. 14. همان، صص 337- 338 و ص 347. 15. همان، صص 351- 352 و ص 356. 16. آیت الله محمد تقى مصباح یزدى، پیشین، ص 90.


منبع: آنتی شبهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.